جلوۀ شهشهانی آفتاب

جان فشان ای آفتاب معنوی/ مر جهان کهنه را بنما نَوی+ در وجود آدمی جان و روان/ می رسد از غیب چون آب روان

جلوۀ شهشهانی آفتاب

جان فشان ای آفتاب معنوی/ مر جهان کهنه را بنما نَوی+ در وجود آدمی جان و روان/ می رسد از غیب چون آب روان

مولانا بزرگ ترین شاعر عارف ایران است و در تمدن اسلامی مردی به بزرگی وی کمتر می توان یافت. پس از معصومین اندیشه و منش و روش او تاثیر شگرفی بر زندگی ایرانیان گذاشته است. هرگز اندیشه های او حکیمان و عارفان پس از خود را رها نکرده است و کمتر می توان اندیشمند بزرگی را که در حوزه حکمت و معرفت قدم و قلم زده باشد و از آفتاب مولانا روح خود را سیراب نکرده باشد. معارف مولانا به شدت تحت تاثیر قرآن کریم و معارف حکیمانه و توحیدی مولا امام علی (ع) قرار داشته است. مولانا قلب فرهنگ و تمدن ایران در همۀ زمان هاست.

15-16- تجلی الهی به مخلوقات، استعداد می بخشد

17- استعداد بخشیدن برتر از توشه بخشیدن است

18- خداوند به همۀ موجودات استعداد بخشیده است

19- خداوند استعدادها و توانایی های معنوی و فوق طبیعی را به انسان های پاک می بخشد

20- شما هم نباید اسرار ربوبی را به افراد بی استعداد بگویید

21- میان فهم اسرار ربوبی و سکوت رابطه ای وثیق است

22-23-  خداوند به خاک و حیوانات نیز استعداد تغذیه بخشیده است

24- حیوان مأکول ( غذای ) انسان واقع می شود.

25- خاک وقتی بدن آدمی را می خورد که روح از آن جدا گردد

26- همۀ ذرات نیز خورنده اند و قانون آکل و مأکول یک سنت فراگیر است

27- 28- اشاره به رزاقیت خداوند سبحان

29- شرح رازهای الهی را به طور کامل نمی توان گفت

30- همگان به سوی نیستی می روند مگر آنان که به حق باور دارند. زیرا « هو الحیّ القیوم»

31-32-  بندگان پاک خدا از حیطۀ زمان و مکان رهیده اند

33- بخشندۀ حقیقی کسی است که هستی خود را ببخشد

34- بخشندۀ راستین جاویدان است

35- انسان های پاک با یکدیگر متحد و یکدل اند

36-38- سَرَیان شعور در عالم هستی

39-یقین خورندۀ اوهام و خیالات است.(به عبارتی قانون آکل و مأکول در عالم معنویات هم جاری است. )

40-41- همۀ موجودات خواه طبیعی و یا غیر طبیعی، غذای ویژه ای دارند

42- طعام پاک از آنِ روان های پاک و از پارسایان است

43- وقتی طبع مادی آدمی به سوی معنویت گرایید، روحش به آرامش می رسد

44- غرق شدن در نفسانیات، انسان را پژمرده می کند

45-46- هر گاه طبع نفسانی انسان تغییر کند، به نشاط و شکوفایی روحی می رسد

47-48- اگر آدمی از خوردن طعام های نفسانی بپرهیزد، زمینۀ وصول او به بوستان های معنوی فراهم می شود

49- شرط دو باره متولد شدن، آن است که از حیوانی زیستن پرهیز شود

50-62- بیان مراحل تکاملی انسان تا رسیدن به تولد دوم

63-68- دنیا نسبت به آن جهان، مانند رَحِم است نسبت به دنیای بیرون از رحم

داستان خورندگان بچۀ پیل از حرص و گوش ندادن به نصیحت پیر خیر خواه

69-78- حکایت در بیان کُنِش نفس امّاره و هشدار صاحبدلان به انسان ها

79- 90- عارفان ربانی تحت حمایت خداوند هستند

91-92- بی تاب شدن موجودات از شنیدن پیام حق

93-94- نقد ظاهر بینان

95-96- سماع باید خودبینی را بزداید نه آنکه بر آن بیفزاید ( اشاره به هدف سماع که مبارزه با نفس است نه لذت بردن )

97- تفسیر دست افشانی در سماع

98- شوریدگی عمومی در سماع

99-100- دیدن و شنیدن سماع پدیده های طبیعی، چشم و گوش باطنی می خواهد

101-103- ضرورت داشتن حواس باطنی

104- 106-ادامۀ حکایت خورندگان بچه پیل

107- غیبت کردن از دیگران و کیفر آن

108- محاسبۀ اعمال بندگان، توسط خداوند

109-110- محاسبۀ بندگان، توسط دو فرشته به نام های نکیر و منکر

111- آن جهان جای فریبکاری نیست

112-119- کیفر اخروی و تجسّم اعمال

120- در آن جهان حجاب ها کنار می رود و چشم آدمی تیز می شود و باطن هر چیز را می بیند.

121-122- بیداری در آن جهان دیرهنگام است و به بیننده دیگر سودی نمی رساند

123-125- زندگی دنیوی، زنجیره ای است از جان کندن ها و مرگ های پیاپی

126- تمثیلی بر مفهوم پیشین

127-129- گذر عمر را با گرایش به پاکی ها جبران کنید

130- 132- به جای آنکه قبرت را بیارایی، روحت را با صدق و صفا زینت بخش

133- گنبد و بارگاه مجلل قبور، مورد پسند اولیای الهی نیست

134-137- نقد ظاهر پرستان و ستایش اهل باطن

بازگشتن به حکایت پیل:

138-155- هشدار ناصح خیر خواه

156-161- نتیجه گیری از حکایت

162-163- انبیا و اولیا نسبت به کژی های مردم، ستّارند و عیوب آنان را می پوشانند. ( این صفت خداوند است )

164-170- گناه کردن، مانع از اجابت دعا می شود

171- ما درون را بنگریم و حال را

بیان آنکه خطای محبان بهتر از صواب بیگانگان است نزد محبوب

172-177- حکایت در نقد ظاهر بینی و تاکید بر اصالت باطن

178- ستار بودن اولیاء الله ( تاکید مکرر بر این امر نشانۀ اهمیت آن است)

179- التماس دعا از محضر پاکان و پارسایان.                                   

         ( پایان این فراز و ورود به فراز بعدی سخن )

   

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۴/۰۹/۱۳
  • ۱۲۹۶ نمایش
  • دکتر محمد دشتی نیشابوری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی