جلوۀ شهشهانی آفتاب

جان فشان ای آفتاب معنوی/ مر جهان کهنه را بنما نَوی+ در وجود آدمی جان و روان/ می رسد از غیب چون آب روان

جلوۀ شهشهانی آفتاب

جان فشان ای آفتاب معنوی/ مر جهان کهنه را بنما نَوی+ در وجود آدمی جان و روان/ می رسد از غیب چون آب روان

مولانا بزرگ ترین شاعر عارف ایران است و در تمدن اسلامی مردی به بزرگی وی کمتر می توان یافت. پس از معصومین اندیشه و منش و روش او تاثیر شگرفی بر زندگی ایرانیان گذاشته است. هرگز اندیشه های او حکیمان و عارفان پس از خود را رها نکرده است و کمتر می توان اندیشمند بزرگی را که در حوزه حکمت و معرفت قدم و قلم زده باشد و از آفتاب مولانا روح خود را سیراب نکرده باشد. معارف مولانا به شدت تحت تاثیر قرآن کریم و معارف حکیمانه و توحیدی مولا امام علی (ع) قرار داشته است. مولانا قلب فرهنگ و تمدن ایران در همۀ زمان هاست.

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

 عجبم می آید از مردمان که گویند که اولیا و عاشقان به عالم بیچون، که اورا جای نیست و صورت نیست و بیچون و چگونه است، چگونه عشق بازی می کنند و مدد و قوت می گیرند و متأثر می شوند؟

 آخر، شب و روز در آنند. این شخصی که شخصی را دوست می دارد و از او مدد می گیرد آخر این مدد از لطف و احسان و علم و ذکر و فکر و شادی و غم او می گیرد، و این جمله در عالم لا مکان است و او دم بدم از این معانی مدد می گیرد و متأثر می شود، عجبش نمی آید؛ و عجبش می آید که بر عالم لامکان چون عاشق شوند، و از وی چون مدد گیرند!

 حکیمی منکر بود این معنی را، روزی رنجور شد و از دست رفت و رنج او به درازا کشید، حکیمی الهی به زیارت او رفت و گفت: آخر چه می طلبی؟

گفت: صحّت.

گفت: صورت این صحّت را بگو که چگونه است تا حاصل کنم.

 گفت: صحّت صورتی ندارد [و بیچونست].

گفت: اکنون صحّت چون بیچونست چونش می طلبی؟ گفت آخر بگو که صحّت چیست؟

گفت: این می دانم که چون صحّت بیاید قوّتم حاصل می شود و فربه می شوم و سرخ و سپید می گردم و تازه وشکفته می شوم.

گفت: من از تو نفس صحّت می پرسم، ذات صحّت چه چیز است؟

گفت: نمی دانم بی چونست.

گفت: اگر مسلمان شوی و از مذهب اوّل باز گردی ترا معالجه کنم و تندرست کنم و صحّت را به تو رسانم.

  • دکتر محمد دشتی نیشابوری