نگاه مولانا به زن در مثنوی
مولانا رحمة الله علیه، چکیده بلکه جانمایۀ عقل ایرانی است. آن بزرگوار برداشت های شگفتی از پدیده های هستی و از سخنان حکیمان دارد که در دیگران نمونه اش کمتر مشاهده می شود. مثلا یکی از معیارهای شناخت عاقلان را آن می داند که آنان در برابر مهربانی زنان چونان موم منعطف اند. اما در برابرش جاهلان با بانوان بدرفتار و خشن اند.
به این ابیات توجه بفرمایید.
گفت پیغمبر که زن بر عاقلان غالب آید سخت و بر صاحبدلان
باز بر زن جاهلان غالب شوند کاندر ایشان تُندی حیوانست بند
کم بُودشان رقّت و لطف و وداد زآنک حیوانیست غالب بر نهاد
مِهر و رِقّت وصف انسانی بود خشم و شهوت وصف حیوانی بود
پرتو حقّ است آن معشوق نیست خالق است آن گوئیا مخلوق نیست
مولانا زن را شعاع
ذات خداوند می داند و می فرماید: زن آنچنان زیبا و بشکوه آفریده شده است و دارای
مواهبی است که او را به مرتبۀ خدایی نزدیک می سازد. او خالق است نه مخلوق. او از
جنس نور است. بازیچۀ دست مردان نیست. حقیقتا شما در کدام مکتب فلسفی چنین نگاهی به
زن را سراغ دارید.
( مثنوی معنوی، دفتر 1، ب2433 به بعد)
- ۹۴/۰۶/۱۳
- ۵۰۸ نمایش